اشکِ آدم بزرگ های خرفت
جنگ با یک سلاحِ اجدادی
فحش خوردن به اسم استکبار
فحش دادن به اسم آزادی
اندک اندک سقوط قیمت نفت
خنده های ((اوپک)) به گریه ی ما
بازیِ کهنه ی شیوخِ عرب
وسطِ جنگِ آخرِ دنیا
ترورِ پایه های برجِ ایفل
خنده ی ((لوئیِ چهاردهم))
استرس های عصر یخبندان
انقراض حکومت مردم
تبِ بالای ((ال کلاسیکو))
همه سرگرمِ دیدن فوتبال
پاس کاریِ ((داعش)) و ((شارلی))
آخرین ضربه, بهترین گلِ سال
باز می گفتم اتفاقی بود
تا به اینجا اگر ادامه نداشت
اتفاقی نبود, این سریال
احتیاجی به فیلمنامه نداشت
نقشه ی آخرین سکانس این بود:
هتک حرمت به ساحت نبوی
خدشه وارد نمی شود اما
تا قیامت به قامت نبوی
شاد باشید ای اهالی صلح
در خیابانِ سازمان ملل
قصه های نگفته ای دارد
کودکستانِ سازمان ملل
شعرِ من هم به حبس محکوم است
پس ببخشید اگر جسارت کرد
شعر من شعرِ بی سوادی بود
به حقوقِ بشر جسارت کرد
با تشکر از آقا مجتبی حاذق شاعر این شعر زیبا...